«بئاتریس پورتیناری» دختر یک بانکدار ثروتمند فلورانسی بود که #دانته زمانی که فقط ۹ سال داشت عاشق او که همسن خودش بود، می شود. دانته به مدت ۹ سال مخفیانه عاشق #بئاتریس بود ولی در این مدت حتی یک کلمه با معشوق سخنی هم نگفت، اما در هجده سالگی وقتی دانته روی پلی در نزدیکی رود #آرنو بود، بئاتریس به همراه دو بانوی مسنتر از همان محل می گذشتند، در این زمان بئاتریس رو به دانته می کند و به او درود میگوید. دانته بعدها چنین مینویسد : «نخستین بار بود که با من سخن
بعضی آدم ها را نمیشود که یکباره تمامشان کرد. بعضی آدم ها آنقدر خوبند که حالت را خوب میکنند، که تمام شدنشان برای تو سخت است، همین است که تمامشان نمیکنی، سعی میکنی آرام آرام کنار بکشی اما نمیشود که بشود.اما میدانی بودنت هم برایشان چندان خوشایند نیست و گاهی آزاردهنده میشود اگر زیاد باشد.میدانی؟ راستش گاهی آدمی از جایی به بعد، آدم های نصفه نیمه را هم قبول میکند، دوست های نصفه نیمه را هم می پذیرد.میداند که اولویت های آدم ها انقدر زیاد است که بهشان اجازه
درباره این سایت